صبر کردن بعضی از اوقات کار خیلی سخت و دشواری است .
|
|
در همه فرهنگ ها و در همه مذاهب به صبر کردن و صبور بودن توصیه شده است اما هیچ وقت مرز مشخصی برای انتهای صبوری تعیین نشده ، بدیهی است که ظرفیت آدم ها با یکدیگر متفاوت است . و اما سرانجام همه صبوران یا دست یافتن به نتیجه مورد انتظارشان است یا نا امید شدن و دست از هدف شستن و یا رسیدن به این عاقبت که بی خود و بی جهت صبر کرده اند . در طول نوشتن های من که ماه ها و ماه ها به طول انجامید تلاش کردم صبوری پیشه کنم توهین ها شنیدم ، اهانت ها را تحمل کردم ، تهدید شدم و صبر کردم .برخی از اوقات تشویق هم شدم ، از حق که نباید گذشت اما چه فایده تهدیدها و توهین ها دایمی بود و تشویق ها کوتاه مدت . دوستان خوبی یافته ام حتی معتقدم آن ها که تهدیدم می کرده اند مجبور به این کار بوده اند ، وظیفه شان را انجام می دادند و هیچ اعتقاد و باوری نسبت به گفته ها و عملکردهایشان نداشته اند و اما آن ها که تشویقم کردند اگر چه همدل و همزبان بودیم اما حمایت هایشان را ادامه ندادند ، به همراه نبودند و همراه نماندند . آن ها هم به سرنوشت خودشان ، یعنی سرنوشتی که برایشان تعیین شده بود تن در داده اند و باور نداشتند که می توانند تغییری در آن ایجاد کنند . من متاسف نیستم از این که به وجود این دوستان دیگرم دل خوش کردم هر کس دنیا را از چشم خودش می بیند و اصراری هم نیست که همه یک جور فکر کنند یا در راه عقیده شان به یک اندازه استقامت و پافشاری نشان دهند اما همه این ها به من نشان داد که در یک جامعه نامتعادل و با مخاطبانی که نمی دانند چه می خواهند و تا چه حد برای خواسته هایشان پایدار و پابرجایند ول معطلی . چه باید کرد ؟ و چگونه باید به اهداف بلند مدتی که داری دست یابی ؟ شاید راه دیگری برایت باقی نمی ماند به جز آن که خداحافظ بگویی وامید را جای دیگری جست و جو کنی . مگر نه ان که زندگی همین است ؟
" دیگر پیمان "
نظرات شما عزیزان:
|
شنبه 31 مرداد 1394برچسب:,
|
|
|
|
|